آخرين نوشته
.:شبهاى بى ستاره:. راز عشق در دل ما اين است ، عشق تنها يك واژه جهت گريختن از خود ، نوشته هايم را بخوان .


عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



همسفر وبلاگ همسفر به اميد حضور عاشقانى چون شما تأسيس شده و بدون حضور شما لطفى نخواهد داشت ، به ما بپيونديد .

يكى از گزينه هاى زير را انتخاب كنيد .

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان همسفر  و آدرس vashangton2007.Loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 119
:: کل نظرات : 66

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 63
:: باردید دیروز : 144
:: بازدید هفته : 217
:: بازدید ماه : 207
:: بازدید سال : 1498
:: بازدید کلی : 25540

RSS

Powered By
loxblog.Com

سرزمین ستاره های ماندگار

آخرين نوشته
چهار شنبه 22 آذر 1391 ساعت 23:37 | بازدید : 331 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )
چطور دستهايى كه تا ديروز دوستش داشت امروز نفس از سينه اش گرفت ، اين دستهاى من بود كه به سختى گلويش فشرد ! تا ديگر نباشد و نفس نكشد ! اسمش ليلا بود و زنم ، مست به خانه رفتم ، كجا بودى ؟ به تو چه ؟ سيلى به گوشش زدم افتاد ، ناله ميكرد و فحشم ميداد ، داغ بودم داغ تر شدم ، برگشتم دستهايم را دور گردنش حلقه كردم ، نفسش بند آمدو ساكت شد ، مرده بود ! حالا اينجا كف اين اتاق با درهاى بسته در زندان ديگر طاقت ندارم وقت آن رسيده كه . . . . . نگهبان ، آهاى ! يكى خودشو دار زده ، دار زده ، آهاى . . . . . . . .


:: برچسب‌ها: زنده , زندانى , دار ,
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: